روشنفکران مسلمان با واژه "اصلاح" تأمین معاش میکنند. به خصوص وقتی در پسِ این واژه اسلام قرار گیرد، چون در جهانِ امروز ترکیب "اصلاح اسلام" آهنگی بسیار ی دارد.
روشنفکران اسلامی مانند بنیادگرایانِ مذهبی نیز مسحورِ قرآن هستند. وقتی تروریستها در کتاب مقدس به دنبال توجیه خشونت خود هستند و آن را پیدا هم میکنند، روشنفکران اسلامی نیز به دنبال آیههای آشتیجویانه میگردند تا بدین طریق همزیستیِ مسالمتآمیز را نوید بدهند.
هر دو دسته به این ترتیب مرجعیت و اتوریته کتابی را تأکید میکنند که برای یک جماعت پیشامدرن در قرن هفتم تدوین شده و جایگاهی در سده بیستویکم ندارد. این روشنفکران فاقد این پیگیری و شجاعت هستند که قدرت را از قرآن سلب کنند و آن را از دستور کار گفتمان ی خارج نمایند.
کلیسای کاتولیک نه فقط خود را از درون اصلاح کرد بلکه به واسطه فشارهای وارده از خارج خود را تغییر داد. تازه پس از آن که کلیسا قدرت خود را از دست داد، از موضعِ ضعف نقشِ نوین خود را در جامعه باز اندیشی کرد.
کسانی که خود را روشنفکر اسلامی مینامند تلاش میکنند برداشتی متناسب با زمان از قرآن ارائه دهند تا از این راه به جهان مدرن نقب بزنند، آنها همواره بر این تأکید میکنند که حاضر نیستند استقلال سنتی و فرهنگی خود را قربانی نمایند.
روشنفکران اسلامی در راه پله بین شرق و غرب میرقصند. آنها کسانی را که در پائین هستند نمیبینند و کسانی که در بالا هستند چیزی از رقص آنها مشاهده نمیکنند، با مدرنیته لاس میزنند، دوست دارند بدون استفاده از کاندوم با مدرنیته یک عنانبریده داشته باشند ولی از آن آبستن نشوند!
درباره این سایت